چگونه ضمیر ناخودآگاه خودمان، گولمان می زند
بسیاری از تصمیمات ما ناخودآگاه گرفته میشه، میخوای ببینی چطور؟ داستان زیر رو بخون:
یه کیس قتل اومده رو میز یک بازپرس جنایی به این شکل --> قاتل یکشنبه میره از بازار سیاه اسلحه میخره، دوشنبه مسیر رفت و آمد مقتول رو رصد میکنه که ببینه کجا میتونه یه گوشه گیرش بیاره و کارش رو تموم کنه، سه شنبه قتل اتفاق میافته، تو یک نقطه تاریک گوشه خیابون، قاتل مقتول رو کشان کشان میبره تو یه بن بست و کارش رو تموم میکنه، حالا یه سوال! فرض کن بازپرس قصه ما بیاد بپرسه از مقتول که چند تا تیر شلیک کردی؟ یا مثلا به کجاش شلیک کردی؟ سوالاش آیا منطقین؟
یکم فکر کنیم میبینیم نه! چون تو این داستان امکان داره قتل با سلاح سرد اتفاق افتاده باشه :) و این ضمیر ناخودآگاه ما بود که آلت قتاله رو بدون هیچ سند و مدرکی اسلحه گرم حساب کرده چون پیشتر ازش نام برده شده. بهش میگیم پیش داوری!
یکی از شاخصه های بلوغ فکری هم اینه که تا جای ممکن که از بشر بر بیاد سعی کنیم تصمیماتمون رو خودآگاهانه بگیریم و سر تک تک روند های فکریمون ریز بشیم.
که به این فرایند "فکر کردن به افکار" اصطلاحا میگن Meta Cognitioning
- جمعه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۹، ۰۹:۴۴ ب.ظ
🎵📚