وبلاگ شخصی امیررضا توکلی

بلوغ فکری یعنی 1- خودآگاهی 2- مطالعه 3- تجربه 4- منطق / و ضریب هوشی که نقش کاتالیزور رو داره.

وبلاگ شخصی امیررضا توکلی

بلوغ فکری یعنی 1- خودآگاهی 2- مطالعه 3- تجربه 4- منطق / و ضریب هوشی که نقش کاتالیزور رو داره.

حدود 12 سالم بود که اولین ایمیلم رو ساختم، نه که از سر علاقه باشه، دبیر انیمیشن سازی گفته بود تکلیف رو براش ایمیل کنیم (عمری اگر بود انیمیشن رو هم آپلود میکنم)، ایمیلیم اول رو یاهو بود، یه مدت بعد وبلاگ درست کردم تو سرویس های ارائه دهنده وبلاگ مختلف مثل بلاگفا و میهن بلاگ و یه مدتی هم اونطوری مشغول بودم، مطالب تکنولوژی که خوشم میومد میذاشتم، مطالب علوم انسانی و کلا هر چی که فکر میکردم شاید یکی خوشش بیاد، با روزی 30 40 تا بازدیدی هم که داشتم خیلی حال میکردم یادش بخیر... و بعدش وایبر اومد و وارد فیسبوک شدم (حدودای 15 سالگی، 5 سال پیش) و داشتم با همه این شبکه های اجتماعی جدید کیف میکردم ولی اتفاقاتی افتاد که خیلی در این ذهن آرومم و زندگی راحتم تنش وارد کرد، اینکه گفته میشد شرکت ها دیتای کاربران رو میفروشن، دولت ها شبکه ها رو مونیتور میکنن، نه که من آدم خلاف کاری باشم ولی خوب، دوست نداشتم فکر کنم نفر سومی هم تو چتای من با دوستام هست، بالاخره خیلی از حرفا رو شاید بین دوستا بشه زد ولی اگر بقیه بدونن آبرو ریزی باشه... گیج بودم که به فعالیت های آنلاینم پایان بدم یا اینکه نه! اصلا چطوره یه مدت اینقدر زیاد پیام بدم که حکم disinformation رو داشته باشه؟ (خیلی همچین با تریپ سازمان های اطلاعاتی :) ) تکلیف حرفای خصوصی قبل از این چی میشه؟
خلاصه اینکه الان 20 سالمه فیسبوک رو بستم، اینستا رو بستم، یه انقلابی دارم میکنم در بستن شبکه های اجتماعی با تمام خاطراتی که ازشون دارم، مسیجایی که سال 2015 دادم و جواب داده نشد، دوستایی که 2 سال باهاشون حرف میزدم و یه دفعه ناپدید شدن ولی خوب...هنوز پیاماشون تو حساب "Deleted Account" یه حس نوستالژی توام با ناراحتی بهم میداد، از اینکه چقدر با بعضیا کیف میکردم و چقدر یه دفعه ای دیگه نبودن...دوست دارم برگرده اون دورانی که با ذوق و شوق میرفتم و به انگلیسی دست و پا شکسته تو اینترپالز و اینستا و فیسبوک به اون دختر اوکراینی با موهای بلوند قشنگ پیام میدادم، به پسرای همسن خودم با اسمای عجیب غریب غربی پیام میدادم و معنی اسمشون رو میپرسیدم، به اون پیرمرد ایرلندی پیام میدادم و میگفتم چقدر خوب مونده و ازم تشکر میکرد، برگرده دوران دعواهای نژاد پرستانه من و بچه های بعضی کشورای همسایه در بستر اینترنت که یه عالمه به هم فحش میدادیم بعد رفیق میشدیم، نه نگران بودم کسی چتامو بخونه و جایی ذخیره شه و نه نگران بودم روزی به سادگی یه کلیک روی دکمه "Delete Account" این دوستی ها تموم شه. دوست دارم برگرده دورانی که وقتی چتی رو دیلیت میکردم، مطمئن باشم دیلیت شده، حتی از سر سادگی و جهل دوران نوجوانی خودم...

  • موافقین ۲ مخالفین ۰
  • جمعه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۹، ۰۷:۳۱ ب.ظ
  • امیررضا توکلی

نظرات  (۱)

به نظر من انقد احساس عدم امنیت تو دنیایی نیاز نیست که ما یا حداقل خود من نقش خاصی ندارم و حتی اگه پیامام رصد بشه فقط تلف شدن زمانه 

و این deleted account هام واقعا یکی از غم انگیز ترین حسای نوستالژیک میتونه باشه

راستی اینجوری که شما گفتی کنکور واسه شما خیلیم ناجوانمردانه نبوده یا حداقلش یه نتیجه خوب ازش گرفتی 

پاسخ:
امیدوارم این احساس نا امنی برای منم از بین بره.
کنکور همیشه ناجوان مردانست فقط بعضا میشه یه نتیجه نسبتا راضی کننده ازش گرفت... بازم خدا رو شکر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی