وبلاگ شخصی امیررضا توکلی

بلوغ فکری یعنی 1- خودآگاهی 2- مطالعه 3- تجربه 4- منطق / و ضریب هوشی که نقش کاتالیزور رو داره.

وبلاگ شخصی امیررضا توکلی

بلوغ فکری یعنی 1- خودآگاهی 2- مطالعه 3- تجربه 4- منطق / و ضریب هوشی که نقش کاتالیزور رو داره.

هر کسی عقایدی داره، گفتمانی داره، شاید فکر کنی استفاده از این لغت برای عقاید شخصی یکم غیر معمول باشه! ولی من برای اینکه مطلب رو برسونم نیازش دارم.
گفتمان من شامل یک سری عقاید و بینش ها و ذهنیت هاست، من مطابقش فکر میکنم و تصمیم میگیرم، و مطابق تصمیم هام زندگیم رو شکل میدم، اما مشکل بزرگ زمانی رخ میده که 1- عقایدت خیلی با جامعه تفاوت داشته باشه (یا حتی تضاد) 2- خییییلی تو جامعه بر خورده باشی ، نتیجه اینه که برای اینکه در گفت و گو با توده مردم که عقاید متفاوت و بعضا متضاد دارن مجبوری بخشی از عقایدت رو سانسور کنی، تغییر بدی یا اصلا دروغ بگی! با یه حس زرنگ بودن! اما میدونی چیه؟ تو با این کار ذهنت رو نابود کردی! ضمیر ناخودآگاه انسان همیشه به چیزی معتقده که بیشتر از همه شنیده باشدش، مهم نیست که تو اعتقاد داری "خدا هست"، وقتی همه اطرافیانت آتئیست باشن، ناخودآگاه تو هم در تصمیماتت حواست نیست که "خدا هست" (میدونی همین الان برای اینکه مثال از خدا بزنم یا نه داشتم با خودم کلنجار میرفتم؟ چون فکر میکردم نکنه کسی بدش بیاد :) این همون تاثیر عقاید جامعه بر عقاید شخص هست)
بر خوردن با عقاید جامعه و تلاش برای حرف زدن با مردم برای تویی که فرق میکنی فقط عقایدت رو از حالت گفتمان به پادگفتمان در میاره! مثال! فرض کن تو آدمی هستی که غوطه وره تو کتب نیچه و یه بار رفتی تو رستوران با 5 تا رفیق صوفی مسلکت، اینجا دیگه تو بحثات نمیای بگی "برو بکس؟ نظر شما چیه در مورد اینکه انسان ها خدا را ساختند و نه خدا انسان را؟"، نه دیگه D: نشد! عملا زدی دعوا رو شروع کردی! (دیسکلیمر! من هم از کتب صوفیه خوشم میاد هم از نیچه :)) اینجور مواقع مجبوری عقایدت رو محتاطانه تر ارائه بدی "دوستان؟ به نظر شما خالقی هست یا نه؟"
باری! نظر شخصی من اینه که هست (اگر مهمه واسه کسی)، ته حرفم اینه که اگر فکر میکنی آدم خاصی هستی و عقایدت تفاوت داره با جامعه، همچین بدکم نیست زیاد تو جامعه حضور پررنگ نداشته باشی! چون اگر داشته باشی مغزت رو نابود کردی! شاید بگی "ولی اینطوری افسرده میشم!" راستم میگی! باید رفیقای مثل خودت پیدا کنی، همون 1 درصدی که مشابه خودتن، و حرفات رو بیشتر با اونها بزنی، که ناخودآگاه مجبور نشی حتی وقتی تنهایی و کسی نیست عقاید خودت رو پادگفتمانی کنی :)
پ.ن: اگرم دوستات تورو نفهمیدن بازم اوکیه، یه دفتر وردار بنویس! انگار داری با خودت حرف میزنی، خودت هم با خودت هم عقیده ای پس مشکلی پیش نمیاد.

  • موافقین ۲ مخالفین ۰
  • دوشنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۹، ۰۴:۲۱ ب.ظ
  • امیررضا توکلی

نظرات  (۲)

بحث همون همرنگ جماعت شدنه دیگه 

خیلی جاها آدم خود به خود مجبوره واسه اینکه علیهش جبهه گرفته نشه جوری رفتار کنه که انگار اونم مثل بقیه ست. حالا نه اینکه بخواد رفتار اونا رو تقلید کنه ولی سعی میکنه عقاید خودشم مطرح نکنه.

من خودم ترجیح میدم تو جمعایی که عقاید من پذیرفته نیست سکوت کنم و همونطور که گفتی با کسایی راجبشون حرف بزنم که میدونم ظرفیت درک این عقاید رو دارن. 

حتی اگه کسیم نباشه خودمو با تحقیق راجبشون سرگرم میکنم. 

پاسخ:
لایکِ شَدید!

واسه من خیلی مفید و عالی بود. مرسی 3>

پاسخ:
چاکرم D:
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی